در عصر گسترش روزافزون اطلاعات و ارتباطات <عصر دانایی> به سر میبریم اهداف آموزش و پرورش در سطح جهان به خوبی بیانگر این مطلب است که از مهمترین نیازهای هر جامعه تعلیم و تربیت افرادی است که با اتکا به نیروی اراده و تعقل خویش منطقی بیاندیشد و به جای وابستگی و استفاده از دستاوردهای اقتصادی و فرهنگی دیگران، خود مولد دانش، فناوری و فرهنگ مناسب برای زندگی مستقل درعصر دانایی باشند.
در این راستا با مشکلی اساسی در نظامهای آموزشی مواجه هستیم که همان <افت تحصیلی> است که هر ساله هزینههای سنگینی به بار میآورد و همچنان در حال افزایش است. بسیاری از دانشآموزان نمیتوانند از پس مواد و محتوای آموزش مسایل برآمده یا در موعد مقرر به پایان رسانند، تاسفانگیزتر نیست که بدانیم بسیاری از این افراد تواناییهای لازم برای کسب موفقیت را دارند و موفق نمیشوند، از طرفی هم علیرغم توسعه کمی آموزش رسمی در چند دهه اخیر شاهد انتقاداتی از شرایط کیفی تعلیم و تربیت در عرصههای مختلف بودهایم، شرایطی که موجب پدید آمدن دانشآموزان بیاحساس و انگیزه، فارغالتحصیلان بیعلم و معلمان فاقد خلاقیت شده است، به طوری که هر چه سطح تحصیلی بالاتر میرود، شوق آموختن در دانش آموزان کمتر میشود.